درد و دل کاغذی من

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

"لبخند جان"

عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کـناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من ِ دیوانه نهادی تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره‌ی باز کجا؟ من کجا؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟ تو به لبخند و نگاهی منِ دلداده به آهی بنشستیم تو در قلب و منِ خسته به چاهی گُنه از کیست؟ از آن پنجره‌ی باز؟ از آن لحظه‌ی آغاز؟ از آن چشم ِ گنه کار؟ از آن لحظه‌ی دیدار درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 134 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"کوچه"

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 206 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"دودانگه"

بی تو طوفان زده ی دشت جنونمصید افتاده به خونمتو چه ‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟بی من از کوچه گذر کردی و رفتیبی من از شهر سفر کردی و رفتی!قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهمتا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهمتو ندیدی...نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتیچون در خانه ببستمدگر از پای نشستمگوییا زلزله آمدگوییا خانه فرو ر درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 144 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"گله خاموش"

کس نیست در این گوشه فراموشتر از من وز گوشه نشینان توخاموشتر از من هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق اما که در این میکده غم نوشتر از من افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن افتاده تر از من نه و مدهوشتر از من بی ماه رخ تو شب من ه درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 197 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"مهدی اخوان ثالث"

به مناسبت سالمرگ مهدی اخوان ثالث بخوانیم ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﻬﺪﯼ ﺍﺧﻮﺍﻥ ﺛﺎﻟﺚ ﺑﺎ ﺣﺎﻓﻆ  سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جانخم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جانبه مستان می انگور حدها می زنند آنانکه از کبر و غرور و مکر سرمستند ، حافظ جانخدا گویند و می گیرند جان و مال مردم را خدا داند که بس نا مردم و پستند حافظ جانخدا کی نان جان درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 117 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"نجمه زارع"

به مناسبت سالمرگ شاعر جوان نجمه زارع   گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم....گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه! سخت است این که دل بکنم از تو، از خودماز این نفس کشیدن اجباری، از گناه بالا گرفته ام سر خود را اگرچه عشقیک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه دارند پیله های دلم درد میکشندباید دوباره زاده شوم - عاری از گناه *** خبر درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 119 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"زیبای وحشی"

به بهانه ی زادروز شاعر:فریدون مشیری داستان مکالمه  ماهیگیری است  با همسرش که میره به  دریا  و همسرش منتظر ماهیگیره ماهیگیر :منم یک مرد ماهیگیر سادهخدا نان مرا در آب داده!.....زن ماهیگیر :تو را دریا فرو کوبیده صد باراز این زیبای وحشی دست بردار!.....ماهیگیر :چو می خوانندم این امواج از دورهمه عشقم ، همه شوقم ، همه شور درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 148 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"خبر ناگوار"

من خبر ناگواری هستمدر دهان کودکانی کهدر سینه‌ی مردانی کهدر گلوی زنانی که این جهان مغموم را استفراغ کرده‌اند!و از اسب سرکش تن،افلیج افتاده‌اند افتاده‌ام از جیم‌های جهان! از جیم جهان جنگ،از جیم جهان جدایی،از جیم جهان جیغاز جیم جهان به جهنم پناه می‌برمو آتش درتنم زبانه می‌کشد!روی تن تن، تن‌هاییکه از دو تن غمگین برگشته‌ درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 121 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

"تاسیان"

خانه دلتنگِ غروبی خفه بودمثلِ امروز که تنگ است دلمپدرم گفت چراغو شب از شب پُر شدمن به خود گفتم یک روز گذشتمادرم آه کشید؛«زود بر خواهد گشت.»ابری آهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم بردکه گمان داشت که هست این همه درددر کمینِ دلِ آن کودکِ خُردآری، آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستممعنیِ «هرگز» راتو چرا با درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 162 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 6:12

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه